English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7276 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
laminitis U اماس لایههای حساس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
antineuritic U برضد اماس عصب مخاف اماس عصبی
appendicitis U اماس ضمیمه روده اماس اپاندیس
tentacles U شاخک حساس ریشه حساس
tentacle U شاخک حساس ریشه حساس
sensitive to corrosion U حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
contourted strata U لایههای در هم
isothermal layer U لایههای ایزوترمال
twisted strata U لایههای پیچیده
conformable strata U لایههای همشیب
unconformable strata U لایههای دگر شیب
bursting layer U لایههای منفجر کننده
bursting layer U لایههای سقفی پناهگاه
benthic division U قسمت بندی لایههای دریا
aurora U پدیده تابناکی در لایههای فوقانی اتمسفر
deep scattering layer U لایههای منعکس کننده عمق دریا
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
altitude tints U لایههای رنگ ارتفاع نما در روی نقشه
pedocal U خاک دارای لایههای سخت ومتراکم ذغال
rollers U دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
roller U دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
layer tints U هاشورهای نشان دهنده لایههای مختلف اب دریا هاشور لایه نما
SOS U Sapphire On Silicon فرایند ساخت تراشههای مجتمع روی لایههای سیلیکان و یاقوت کبود
radial transfer U انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
transfers U ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transferring U ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer U ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
chapman region U منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
fibre optics U لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
logical U مسیر Token در بین لایههای هر گره . در توپولوژی فیزیک FDDI حلقه منط قی را تحت تاثیر قرار نمیدهد
exfoliation U پوسته پوسته شدن لایههای بتن یا سنگ در اثر حرارت محیط همجوار
air bedding U لایههای لاستیکی بادی بالشتکهای بادی
mask design U اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
inflammation U اماس
lymphangitis U اماس
inturgescence U اماس
lymphdenomia U اماس
intumescence U اماس
swelling U اماس
swellings U اماس
encephalitis U اماس مخ
edema U اماس
double pneumonia U اماس هر دو شش
dilation U اماس
tumescence U اماس
frost hoil U اماس
tumefaction U اماس
phlegmasia U اماس
phrenitis U اماس مخ
poking U اماس
pokes U اماس
poked U اماس
poke U اماس
single pneumonia U اماس یک شش
pulmonitis U اماس شش
tuberosity U اماس
myelitis U اماس
vulvitis U اماس کس
turgidity U اماس
tumidity U اماس
neuritis U پی اماس
crystallitis U اماس جلیدیه
scleritis U اماس صلبیه
tracheitis U اماس نای
carcinoma U اماس سرطانی
splenitis U اماس اسپرز
colpitis U اماس مهبل
cutitis U اماس زیرپوست
salpingitis U اماس شیپور
bunchout U اماس کردن
brainfever U اماس مغز
turgescent U اماس کننده
turgescence U اماس بادکردگی
swollen U اماس کرده
tonsillitis U اماس لوزه
bronchitis U اماس نایژه
ague cake U اماس اسپرزازنوبه
tumid U اماس کرده
arteritis U اماس شریان
tumefactive U اماس دار
antiphlogistic U اماس نشان
blepharitis U اماس پلک
palpebritis U اماس پلک
dactylitis U اماس انگشت
retinitis U اماس شبکیه
dermatosis U اماس پوست
hysteritis U اماس زهدان
ileitis U اماس ایلئون
intumesce U اماس کردن
orchitis U اماس خایه
intumescent U اماس کرده
intumescent U اماس کننده
ophthalmitis U اماس چشم
iritis U اماس عنبیه
odontitis U اماس دندان
keratitis U اماس قرنیه
nephritis U اماس گرده
lentitis U اماس جلیدیه
nasitis U اماس بینی
myositis U اماس ماهیچه
hydrocile U اماس خایه
osteitis U اماس استخوان
gnathitis U اماس گونه
quinsy U اماس چرکدارلوزتین
pyelitis U اماس لگن چه
podarthritis U اماس بندهای پا
enchondroma U اماس غضروفی
enteritis U اماس روده
faucitis U اماس گلو
fibroma U اماس لیفی
inoma U اماس لیفی
phlogosis U اماس برونی
fretty U اماس کرده
otitis U اماس گوش
garget U اماس پستان
gastritis U اماس معده
glandular swelling U اماس غدد
metritis U اماس زهدان
swells U اماس کردن
arthritis U اماس مفصل
hepatitis U اماس کبدی
dermatitis U اماس پوست
swell U اماس کردن
swelled U اماس کردن
colitis U اماس قولون
conjunctivitis U اماس ملتحمه
huff U اماس کردن
turgid U اماس دار
cystitis U اماس مثانه
arthritic U مبتلا به اماس مفصل
deliescence U تحلیل ناگهانی اماس
gastro enteritis U اماس معده وروده
phlegmasia alba dolens U اماس سیاهرگهای نفاسی
fibro chondritis U اماس غضروف لیفی
diaphragmatitis U اماس حجاب حاجز
lymphadenitis U اماس غدد لفناوی
diaphragmitis U اماس حجاب حاجز
scrotitis U اماس کیسه خایه
enostosis U اماس درونی استخوان
duodenitis U اماس روده اثناعشر
endocarditis U اماس غشاء درونی دل
endo arterities U اماس درونی شریان
endometritis U اماس درونی زهدان
pericarditis U اماس ابشامه قلب
mastoditis U اماس زائده پستانی
mesenteritis U اماس روده بند
moon blind U دچار اماس نوبتی
myocarditis U اماس ماهیچه قلب
myomatous U وابسته به اماس ماهیچه
iritic U وابسته به اماس عنبیه
iritic U دچار اماس عنبیه
oophoritis U اماس تخم دان
ophthalmia U اماس چشم رمد
ileitis U اماس روده دراز
paranephritis U اماس بافتهای گرداگردگرده
hyalitis U اماس رطوبت شیشهای
housemaid's knee U اماس کاسه زانو
parotiditis U اماس غده بناگوشی
his eyes were inflammed U چشمهایش اماس کرد
gnathitis U اماس ارواره بالا
mastitis U اماس غدههای پستان
bursitis U اماس کیسههای مفصلی
sylosis U اماس پلک وسفتی
vaginitis U اماس یا ورم مهبل
antiphlogistic U داروی اماس نشان
tumescent U اماس کرده اماسیده
pleurisy U اماس شامه ریه
acromastitis U اماس نوک پستان
sensor U حساس
prominent U حساس
elastic U حساس
feisty U حساس
sensitive U حساس
passible U حساس
key <adj.> U حساس
sentimental U حساس
acute U حساس
tenderest U حساس
ticklish U حساس
delicate U حساس
vigilant U حساس
activator U حساس گر
alive U حساس
techy U حساس
sensate U حساس
tendered U حساس
thin skinned U حساس
critical U حساس
sensitive clay U رس حساس
elastic demand U حساس
tendering U حساس
susceptive U حساس
sharp nosed U حساس
tender U حساس
supersensitive U حساس
exquisite U حساس
pericarditis U اماس برون شامه قلب
parotitic U وابسته به اماس غده بناگوشی
arthritic U مربوط به ورم و اماس مفصل
excrescency U اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
parosteitis U اماس بافتهای پیرامون استخوان
Recent search history Forum search
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com